زخم کهنه

همون همیشگی... برای فراموشی درد زخم های بدنم می نویسم...

زخم کهنه

همون همیشگی... برای فراموشی درد زخم های بدنم می نویسم...

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۰
  • ۰

یک دوست د*خ*ت*ری داشتم که اسمش ترانه بود... خیلی دختر عجیبی بود... تنها دختری بود که خودم باهاش آشنا نشده بودم و در یک بحران شدید تو زندگیم ایشون رو به من معرفی کرده بودن که در صورتی که از هم خوشمون اومد با هم بمونیم...

 

نگاه اول من به ترانه: این آخرین باری هست که این دختره رو میبینم...

 

بعد از گذشت دو سه ماه خیلی سرد که در فضای مجازی سپری شد کم کم با هم صمیمی شدیم...

 

از کجا به بعد به ترانه علاقمند شدم؟!

پاسخ: از زمانی که تو یک شرایط خیلی سخت کنارم موند و سعی می‌کرد حالمو خوب کنه... از اونجایی که فهمیدم اراده ی قوی ای داره...

 

 

با ترانه روزهای خوب زیادی سپری شد... همیشه همه جوره هواشو داشتم... ولی اون فکر می‌کرد من هواشو ندارم... همیشه به من می‌گفت تو دوسم نداری و باعث آزارم هستی...

 

تا اینکه به مرور زمان یک اخلاقی که در وجود ترانه پنهان بود نمایان شد...

 

چه اخلاقی؟!

پاسخ: روح بازیگرش... طرفش رو به چشم یک اسباب بازی میدید و باهاش بازی می‌کرد... حتی بدتر از اسباب بازی... چون بر روح و روانم چنگ مینداخت و عصبیم میکرد‌‌...

 

میخوام به ترانه بگم بیاد اینجا و زیر این پست بنویسه چرا با این اخلاقش سبب خراب شدن رابطمون شد... رابطه ای که خودم تمومش کردم و دیگه نخواستم باشه... دوست دارم شماها من و اون رو قضاوت کنید... به بی رحمانه ترین شکل ممکن... امیدوارم قبول کنه...

  • ۰۳/۱۱/۱۴
  • جنتلمن ..

نظرات (۵)

ترانه هستم

دوست داشتنو نمیشه بازی کرد

پاسخ:
بازی هاتو فراموش کردی؟ اونقدر تو بازی غرقی که تفاوتش رو با غیر بازی در‌ک نمیکنی...

ترانه هستم

دوست داشتنو نمیشه بازی کرد

چرا باید بقیه قضاوت کنن؟

چرا سیرک راه انداختی؟؟؟

دنبال چی هستی؟؟؟؟؟ تایید؟ حق بدن بهت تا اروم شی؟ باشه حق با تو!!

پاسخ:
این سیرکه؟
دنبال چیزی نیستم... حق با من باشه یا نباشه برام مهم نیست چون عایدی ای برام نداره.

چرا عصبانی شدی؟ دیدن حس های واقعی برات دردناکه؟ تو که عادت داری از بقیه بشنوی حس هات رو نگه ندار و نشون بده... الان این حس های واقعی و حرف های واقعی رو میشنوی برات سخته؟ امیدوارم بقیه هم که از بیرون میبیننت نظر بدن تا با خود واقعی و ویرانگرت آشنا بشی تا با بعدی های زندگیت اینجوری نباشی...

من از خواننده های وبلاگتونم با ترانه اشتباه نگیرید

از دید من هر رابطه ای که به فنا رفته هر دو سمت مقصر هستن ‌. 

چرا شما بازی کردن را در روزهای اول ندیدید و بعد دیدید ؟ از یک جایی چرا این اتفاق دیده شد ؟

هرچند که موضوع نقش بازی کردن به هر شکلیش مردود هست و انسان باید همه جا ظاهر و باطنش یکی باشه ولی قطعا شما هم کاری کردید که نقشش رو تغییر داده .

توصیه ای اگر بخوای باید بگم این ماجرا رو تمام شده ببینید و کش‌دارش نکنید .

پاسخ:
+ مرسی از کامنتت 

++ اون نقشی که تو ذهن شما هست با اون نقشی که من میگم اندکی متفاوته. طرفم یک جاهایی دوست داشت همسرش باشم و بک جاهایی میخواست دوست پسر باشم. یک جاهایی حتی شاید نمی‌خواست باشم. برخوردش با من بر اساس حس و حال های خودش بود. یعنی اینکه اون حسی رو که دوست داشت هر زمان قالب میشد همون رو میخواست. یک مغزی داشت که قبلا تحت کنترلش نیود و یک جورایی برده ی مغزش و خواسته هاش بود که الان به نظرم تا حد زیادی اصلاح شده و تنها باید مراقب باشه که افسار اون مغز رو رها نکنه و به اون روزها بر نگرده. تو متنم اشاره کردم که اراده ی قوی ای داره و اگر بخواد میتونه.
چرا گفتم سرگرمیش بودم؟ چون نگاهش به من شبیه اسباب بازی بود. دست خودش نبود ها، ذات و شخصیتش همین بود و برای همین نمیشه بهش خورده گرفت که یک اخلاق ذاتی چرا وجود داره و ترک نمیشه. قبول دارم که کاراش از عمد نبوده‌. ولی خب من با این اخلاقش شدیدا تحت فشار بودم. از طرفی دختر خوب و شدیدا نجیبی بود و از طرفی سرگرمیش بازی با من بود. اون هم از روی طبیعتش. اذیت هایی که ازش دیدم و رفتارهاش بیانگر این بیت هست که میگه: نیش عقرب نه از ره کین است، ذات طبیعتش این است...

+ کشدار نیست :) دیگه ای رابطه ای نیست :) فقط دو تا همکاریم و روی یک پروژه ای مشترکا کار می‌کنیم :) همین‌‌‌...

ترانه هستم

بنظرم مسخرس رابطه شخصیو تو یه محیط عمومی جار بزنیمو از بقیه قضاوت بخوایم ادم نرمال اینکارو نمیکنه مگه کمبود داشته باشه

برات سخته برو پیش تراپیست

من شش ماه با تو خوب بودم بدون اینکه بازی ای بکنم یا هرچی، تو خیانت کردی منم تلافیو خشممو مطابق ذاتم نشونت دادم هرکس یه جوره

پاسخ:
اینجا کسی من رو نمیشناسه... برام محیط عمومی نیست... یک‌ فضا هست که حرف هام رو مینویسم و هر کسی دلش بخواد نظرش رو میگه... باز تاکید می‌کنم اینجا کسی من رو نمیشناسه پس هرچی دلم بخواد میگم و راحتم...

+ من به شما خیانت نکردم... وقتی با کس دیگه ای بودم رابطه ای با شما نداشتم... اون اوایل هم که کسی بود اصلا رابطه ای با شما شکل نگرفته بود... خلاصه از دید خودم خیانت محسوب نمیشه ولی خب دید شما گویا فرق داره...

+ شش ماه با من خوب بودید؟ چرا پس بعدش با هم کات کردیم؟ نمیخوام بحث کنیم ولی این رو میخوام بگم که اون مدل خوبی که میگی یک بخش آزار دهنده ای داشت که خودت میدونی منظورم چیه...

+ آره من کمبود دارم... دلت خنک باشه...

+ و همونطور که میدونی به تراپیست و روان‌شناسی اعتقادی ندارم چون برای همه یک نسخه ی اشتباه می‌نویسن... طعم اون نسخه ی اشتباه رو توی زندگیت چشیدی و میدونی که چی میگم...

ترانه هستم

اگه نظر ادمای اینجا برات مهم نیست نیاز نیست جایی بنویسی که ادما ببینن تو دفتر بنویس!!!

شما ایرادات خودتو قبول نداری مشکلیم نیست اما حق اعتراض به ایراد بقیرم نداری نمیشه ایراد بقیه خار باشه ایراد شما گل!!!

درمورد تراپیستم خودت میدونی نظر عصر حجریت مال خودت

من دیگه نظری نمیدم زیر این پست

شما از نظر دوستات برای خودتو روابط ایندت استفاده کن من خوشم نمیاد بقیه برام تصمیم بگیرن

پاسخ:
همین نگاهت و همین مدل رفتارت باعث شد که با هم نسازیم و بعد از ۶ ماه از هم جدا بشیم... موفق باشید...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">