دوست دارم همخونه ام با یکی آشنا بشه و بعدش بگه از اینجا برو... حس میکنم به وجود یکی در زندگیش نیاز داره... از اینکه خوشحال باشه خوشحال میشم... خدا کنه که بشه... کاش همه خوشحال باشن و هیچ غمی تو دل کسی نباشه...
دوست دارم همخونه ام با یکی آشنا بشه و بعدش بگه از اینجا برو... حس میکنم به وجود یکی در زندگیش نیاز داره... از اینکه خوشحال باشه خوشحال میشم... خدا کنه که بشه... کاش همه خوشحال باشن و هیچ غمی تو دل کسی نباشه...
قدرت شیطون به گونه حیرت انگیزی بالاست... بصورت شبکه ای یک سری چیزها رو کنار هم میچینه که حیرت میکنی... استاد چیدن پازل ها در کنار هم هست...
همه چیز دست خداست و بس...
روزی رو فقط خدا میده... فقط... ما هیچ چیزی نیستیم و هیچ نقشی توش نداریم... با تک تک سلول های بدنم این موضوع رو درک میکنم...
پینوشت: نیاید بگید از تو حرکت از خدا برکت...
سن که بالا بره و کماکان تنها باشی، یک فرق بزرگ با حالتی داره که سنت کمه و تنهایی... فرقش اینه که خودت هم دیگه نمیخوای کسی پیدا بشه...
تحمل خشکی هوای تهران واقعا برام سخته... بخصوص تو فصل سرما...
سخت میگذره... ولی مهم نیست... دلم یک تغییر اساسی میخواد... احتمالا به زودی...
وقتی خونه هستی انگار تو هتل هستی... صبحانه و ناهار و شام سر جاشه و همه چیز هم مرتب و تمیز...
آرامشم آرزوست...