اینجوریاست... :: زخم کهنه

یه دکتر تراپیست داشتم یکبار اومد سر جلسه تراپی به بهونه درمان، شروع کرد به لمس و تحریک اندام ج.ن.س.یم و وقتی اعتراض کردم گفت دچار توهم در ادراک شدی!!!!! جوابتون شبیه دکترم بود😁

پاسخ:
همون جاها رفتید و همین کارا رو کردید که همه‌ چیز با هم قاطی پاتی شده... در زندگی‌، خودت باش و ثبات رفتاری داشته باش و به چرت و پرت های هیچ بشری حتی تراپیست هم گوش نده... برای خودت و شخصیتت احترام قائل باش و خودت باش... یکم برنامه ریزی و آینده نگری هم قاطیش کن، اینجوری به لطف خدا مسیر موفقیت رو طی میکنی...

۳۰ آذر ۰۳ ، ۱۲:۰۳

من

اینایی که گفتین چه ربطی به نظر من داشت؟؟؟ من فقط در راستای پیام شما تجربمو به اشتراک گذاشتم همخونه من ادم بشدت تک بعدی و بی نظمیه و جز کار برای هیچی ارزش قائل نیست حتی نظافت و مسائل شخصیش، باهاش صحبتم کردم اما معتقده این مسائل اهمیتی نداره معتقده باید پولدار شه و خدم حشم استخدام کنه اونا کارای شخصیشو بکنن🤣

پاسخ:
خب بفرستشون بیاد با من همخونه بشه... گردن میگیرمش... یک‌ روزی هم پولدار بشه خوشبحالم میشه... ارزش روش سرمایه گذاری کردن رو داره...

+ مسائل نظافتی چی رو رعایت نمیکنه؟ :/

۳۰ آذر ۰۳ ، ۱۲:۱۵

من

متاسفانه با هرکسی نمیسازه و با من اکیه😐

تمیز کردنو مرتب کردن وسایلاش و محیط پیرامونش، شلخته بودن وسایلش، به ظاهرش نمیرسه اصلا وقت برای خودش نمیذاره، اگرم بخاد لباساشو بشوره یا بره ارایشگاه، خیلی دیر به دیر اینکارو میکنه که بیشتر نکردنه به چشم میاد

پاسخ:
باید بگم که همخونه شما افسرده هست... غیر طبیعی به نظر میاد...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

زخم کهنه

زخم کهنه

همون همیشگی... برای فراموشی درد زخم های بدنم می نویسم...

روزمره های من

همینجوری نوشت...

الان نوشت

طولانی نوشت

پست های رمزدار...

اینجوریاست...

نظرات (۴)

ارسال نظر