زخم کهنه

همون همیشگی... برای فراموشی درد زخم های بدنم می نویسم...

زخم کهنه

همون همیشگی... برای فراموشی درد زخم های بدنم می نویسم...

بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات

۴۱ مطلب در دی ۱۴۰۳ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

نعمت...

همخونه خوب داشتن هم نعمتیه...

  • جنتلمن ..
  • ۰
  • ۰

روزی...

روزی رو فقط خدا میده... فقط... ما هیچ چیزی نیستیم و هیچ نقشی توش نداریم... با تک تک سلول های بدنم این موضوع رو درک میکنم...

 

پی‌نوشت: نیاید بگید از تو حرکت از خدا برکت...

  • جنتلمن ..
  • ۰
  • ۰

فرق داره...

سن که بالا بره و کماکان تنها باشی، یک فرق بزرگ با حالتی داره که سنت کمه و تنهایی... فرقش اینه که خودت هم دیگه نمیخوای کسی پیدا بشه...

  • جنتلمن ..
  • ۰
  • ۰

خشک و سرد...

تحمل خشکی هوای تهران واقعا برام سخته... بخصوص تو فصل سرما...

  • جنتلمن ..
  • ۰
  • ۰

برگشتم تهران... نه تنها برای دوستام پرتقال و نارنگی و نارنج آوردم که برای مادراشون و دوستاشون هم آوردم... تو مسیر شبیه وانتی پرتقال فروش بودم :)

  • جنتلمن ..
  • ۰
  • ۰

یکی رو میشناسم فکر میکنه هر چیزی تو ذهنش سالم محسوب میشه قطعا سالم و درست هست... حتی روابط با جنس مخالف... مثلا شوهر داره بعد با پسری که دوسته میره کافه و بعد میاد میگه دوستی سالم در یک جای عمومی و حرف های دوستانه چه ایرادی داره؟ من که به همسرم وفادارم و هیچ خطایی نمیکنم!!

نمیدونه که خطا نکردن از دید خودش ملا‌ک نیست، خطا نکردن از دید همسرش که داره تحملش میکنه مهمه!

زن های اینجوری گویا هنوز بزرگ نشدن و به بلوغ نرسیدن. گویا ذهنشون اونها رو به بردگی گرفته و برده ی روانشون هستن.

من اگر جای شوهرش بودم احتمالا تو فضای مجازی یک حرمسرا راه مینداختم و بعدش میگفتم همه چیز فیک و مجازی هست و تو ذهن منم ایرادی نداره و خیانت محسوب نمیشه... این کار رو برای انتقام گرفتن نمیکردم، این کار رو انجام می‌دادم که شاید این موضوع بتونه به طرفم نشون بده اون چیزی که ذهن آدم درک میکنه ملاک نیست، اون حسی که به طرف مقابلت القا میکنی مهمه.‌.. مهم نیست تو فکر کنی کارت ایرادی داره یا نداره، مهم اینه که طرفت مجبور به تحمل رفتارت نباشه... چه اون رفتار درست باشه و چه نباشه...

 

یک پیش بینی از آینده ی این دوستانی که میشناسم بکنم: فعلا خانومه فکر میکنه با لجبازی، خواسته هاش رو به کرسی مینشونه و شوهرش هم تو خودش میریزه همه چیز مطابق میل داره میره جلو و حالش خوبه، ولی تهش آقاهه حس میکنه بیشتر از این نمیتونه تحمل کنه و از یک جایی به بعد زنش رو رها میکنه و میره... زندگی های اینجوری که ملا‌ک در اون زندگی‌ها برداشت های ذهنی خودشون هست (و نه دستوراتی که خدا داده) تهش به همچین جایی ختم میشه...

 

دلم میخواد: یکی رو داشتم که کامل منطبق بر دین بود و مال خودم میشد... آدم مذهبی ای نیستم ولی تو این سن فهمیدم خانوم های مذهبی و معتقدی که اختلالات روانی ندارن و درست و صحیح تربیت شدن بهترین گزینه برای انتخاب هستن... یک‌ نکته ای بگم؟ مرد هایی که اهل خانواده هستن اصلا براشون مهم نیست که هیکل زنشون چاقه یا لاغر، زنشون پیره یا جوون، زنشون لباس شیک میپوشه یا نه، زنشون بلند قده یا کوتاه، زنشون پولداره یا نه، فقط براشون خود خود زنشون مهمه و همه کار براشون میکنن... یعنی از خودشون و راحتی و رفاه خودشون میزنن که زنشون راحت باشه و آب تو دلشون تکون نخوره‌... من اگر یک زنی داشته باشم که مخل آرامشم نباشه، احتمالا از این مرد هام... 

  • جنتلمن ..
  • ۰
  • ۰

دوباره...

چند وقته دوباره خوابم به هم ریخته... ساعت ۲ شب میخوابم و ۹ صبح بیدار میشم...

  • جنتلمن ..
  • ۰
  • ۰

تغییر...

سخت میگذره... ولی مهم نیست... دلم یک تغییر اساسی میخواد... احتمالا به زودی...

  • جنتلمن ..
  • ۰
  • ۰

ترک و غرق...

اونقدر سرد و گرمم کردی که دارم ترک میخورم و غرق میشم...

  • جنتلمن ..
  • ۰
  • ۰

شاید باورتون نشه‌... ما یک درختی داریم که نصف میوه های روش پرتقال هست و نصفش نارنگی... پدر بزرگ خدا بیامرزم حدود ۴۰ یا ۵۰ سال پیش پیوندش زده بود... جاتون خالی بود برای خودم چیدم که فردا که میخوام برگردم تهران با خودم ببرم...

  • جنتلمن ..